گفتگو با یکی از کارگران اخراجی
ایران خودرو دیزل!

کامران پایدار: با کمال تاسف همه ما این روزها شاهد اخراج و بیکار سازی کارگران در مراکز مختلف صنعتى هستیم. مسئله اخراجها در ایران خودرو جایگاه ویژه ای دارد. داستان این دور جدید اخراجها چیست؟ دوباره چه نقشه جدیدی علیه کارگران دارند؟

کارگر ایران خودرو دیزل: ببینید این داستان جدیدی نیست. اخراج و بیکار نمودن و به زبان بهتری گرسنه تر نگاه داشتن خانواده های ما کارگران چیز تازه ای نیست. من طی 7 سال سابقه کار در بخشهای مختلف ایران خودرو٬ یواش یواش فهمیدم داستان یک چیز است؛ تمام دعواها برسر لحاف ملاست. آنها فقط کارگر را میخواهند تا شبانه روزی برایشان کار و تولید کند. صداى اعتراضش در نیاید٬ مطیع و امر بردار فقط برایشان تولید و تولید بیشتر کند تا شاید جیبهای گشادشان پرتر شود٬ که البته این اشتهای حضرات مفتخور هیچگاه سیری ندارد. اخراج کارگران در فصل تابستان بخصوص پس از تعطیلات مسخره و اجباری تابستانی برنامه تکراری و همیشگی این آقایان است. اینها از وحشیهای آدمخوار بدترند. هیچگاه که به فکر کرایه خانه، بی پولی و نداری، گرسنگی و بیماری همسر و فرزندان ما نیستند. آنها قبل از هرچیز به فکر حسابهای بانکیشان هستند. ببین یک مسئله روشن است: کارگری که مدت زیادی یک جا کار کند تمام جزییات و زیر و بم کار و روابط کاری را می فهمد. حق و حقوق خودش رو بهتر و بیشتر می شناسد. دیگر به راحتی میفهمد که چطوری کلاه سرش میگذارند٬. میفهمد که وجود و کار خودش اگر نباشه نه کارخانه ای در کار است نه این عالی جنابان بیکاره و مفتخور. کارگر در همچنین مواقعی خطرناک می شه! او دیگر حق خودش را میخواد و این برای کارفرما و سرمایه دارا نه به صرفه است نه قابل تحمل. باید با هزار و یک نیرنگ سر این کارگر را زیر آب کنند. به لطف خدا و آخوندها کارگر بیکار هم تا بخواهی رو زمین ریخته. این نشد یکی دیگه!

کامران پایدار: گفتی تعطیلات مسخره و اجباری. چرا؟ ممکنه بیشتر توضیح دهی؟

کارگر ایران خودرو دیزل: همراه با پوزخندی... اصلا میدانی چیه؟ از قدیم گفته اند گریه سر و چشم میخواد و عروسی دل و دماغ! من تو این قضیه مانده ام کارگری که کرایه خانه اش عقب  افتاده، برای خوراک حداقل روزانه زندگیش معطل است٬ بچه هایش بدلیل سوتغذیه و نبود امکانات پزشکی در میان شهرکها و زاغه نشین های حاشیه تهران و دریایی از میکروب و گند و کثافت به انواع بیماریها مبتلا شده اند٬ بچه هایی که در این دنیاى به این بزرگی آرزوی فقط یک شکم سیر از غذا را دارند٬ در کنار این همه فقر و بدبختی و پادرهوایی از طرف دیگر هم کار را تعطیل کرده اند تا عین گرگ البته درنده تر از گرگ چگونه برای دریدن و اخراج ما کارگران نقشه بکشند٬ من نمیدانم آخر تحت این شرایط با این همه فقر و نگرانی و اضطراب کی میتونه و کی میخواد بره مسافرت؟ اون بیشرفها میرن و لذت هم میبرند ما که نمیتوانیم.

کامران پایدار: کدام بیشرفها مسافرت میروند و لذت هم میبرند؟

کارگر ایران خودرو دیزل: منظورم همین عالیجنابان کارفرما و سرمایه دار و همه دار و دسته های ریز و درشتشان است.  

امسال در روز جهانی کارگر من و همکارانم دست به اعتراض زدیم. خیلی جالب است اینها حتی در روز کارگر یک عدد خودکار یا حتی یک شاخه گل هم به ما ندادند. این مسئله همین طور تا همین چند روز پیش باقی ماند. یک دفعه به تعدادی از ما کارگران قدیمی گفتند بخاطر روز کارگر٬ که 5 ماه پیش بوده٬ پولی به حسابمان بعنوان پاداش واریز شده است! بعدا فهمیدیم چیزی جز فریب و شیره مالی برسر ما کارگران نبوده است. توجه کنید! اینجا جالبه٬ آقای بلوری یکی از مدیران تولید و یکی از منفورترين چهره های ضد کارگری در بین کارگران٬ به مناسبت روز کارگر 5 میلیون تومان و برخی دیگر از همدستان بالا و پایینش همه پاداش های چند میلیونی گرفتند! برای تعداد محدودى از ما کارگران٬ حتی چند نفری هم که در بین ما بخاطر فشار و سختی کار دچار نقص عضو شده بودند٬ بین 20 تا 50 هزار تومان پاداش دادند!

مسافرت را امثال حاجی خرخانی یکی از مسئولین اصلی ایران خودرو باید برود که هم از توبره میخورد هم از آخور. هم حقوق میگیره هم انواع پاداش و سختی شرایط کار و آکورد می گیره و هم دزدی می کنه! این جانور ظاهرا تو حراست است اما در اصل مسئول فروش ضایعات شرکت است. چون نان و آب اینجاست. تازگیها دستشان رو شده بود. طی چند ماه بیش از 800 تن ورق آهن را از شرکت بیرون بردند و فروختند. گندش که بالا آمد همه با هم تبانی کردند و مسئله به خوبی و خوشی ماستمالی شد! منظورم از بیشرفها این جک و جانورا بود. یادم میاد یک روز برای گرفتن یک برگ کپی از شناسنامه ام به امور اداری مراجعه کردم. حاضر نشدند يک کپى براى من بگيرند. گفتند این کار شخصی است و این دستگاه کپی اموال بیت المال!

کامران پایدار: اينها برای اخراج و سرکوب کارگران و خوردن و چاپیدن باهم اند. وقتی میخواهند مقابل کارگر بايستند از آخوند پیشنماز مسجد تا کارفرما و سرمایه دار و اداره بیمه و اداره کار و پلیس ضد شورش و هزار کوفت و زهر مار دیگر باهم یکی هستند. حالا کارگران که درد مشترک دارند چرا فکری به حال خودشان نمیکنند؟ مشکلات چيست؟

کارگر ایران خودرو دیزل: کارگران خیلی چیزها رو میفهمند٬ بسیاری چیزها رو هم نمیدانند و یا کمی محافظه کار شده اند. البته در درجه اول سرکوب خیلی شدید است. کوچکترین حرکت و اعتراضی بشدت سرکوب میشود. هم سرکوب و هم سانسور مانند پارس خودرو و بسیاری جاههای دیگر. (اشاره به اعتصاب کارگران پارس خودرو که توسط نيروهاى انتظامى بشدت سرکوب شد و دهها نفر از کارگران دستگير شدند) البته الان مهمتر از سرکوب و سانسور مبارزات ما کار گران٬ شاید باورتان نشود٬ همین قراردادهای موقت کار و شرکتهای پیمانکاری و ترس از اخراج هاست. گرسنگی و بیماری با کسی شوخی نداره. همانطوری که اجاره خانه پایان ماه و اخراج از کار با کسی شوخی نداره. متاسفانه ما را در شرایطی قرار داده اند که از حداقلها هم محروم شده ایم. شما خودتان قضا وت کنید! اگر کارگر بیمه بیکاری داشت، اگر بابت روزهای اعتصاب دستمزدش را می گرفت٬ اگر دستمزدها اینقدر پایین و زیر خط فقر نبود٬ اگر رفاهیات ما اندکی بیشتر بود٬ ما با قدرت و جرات بیشتری مبارزه می کردیم و زودتر هم به نتیجه می رسیدیم.

کامران پا یدار: اگر بیمه بیکاری بود، اگر اخراجها نبود، اگر رفاه بیشتر داشتیم... اینها به جای خود درست. حالا باید چکار کرد؟ باید از کجا شروع کرد؟ اگر کارگران به فکر تغيير وضعيت شان نباشند٬ بالاخره از آسمان چیزی پایین نمیاد و همه رو نجات بده...

کارگر ایران خودرو دیزل: اگر ما هم به مذهب اعتقاد داشتیم دیگر نیاز به سقوط فرشته ای از آسمان برای نجات خود نداشتیم. ما هم مثل آخوندها و مشتی حقه باز و کلاه بردار ابن ریش تا حالا صد باره با دروغ و کلاشی بار خودمان رو بسته بودیم. من فکر میکنم ما کارگران همه چیزمان را از دست داده ایم. شغل نداریم، درآمد نداریم، استراحت و سلامتی نداریم، حرمت را هم برای ما نگذاشته اند! همه چیز از دست رفته است! اما فکر میکنم اصلی ترین اهرم قدرت یعنی کار ما، یعنی اعتصاب و تعطیلی کار همیشه در دست ما خواهد بود. همین ایران خودرو را با این همه گستردگی اش ببینید. فقط کافیست چند تا از بخشهایش فقط یک روز کار را تعطیل کنند تا صدها میلیون تومان خسارت و ضرر برای شرکت به بار آید. تا پشتشان بلرزد و در برابر ما زانو بزنند. اما این هیچگاه شدنی نیست مگر با یکدلی و اتحاد و یکپارچگی همه ما کارگران.

کامران پایدار: ممنونم. به امید اتحاد و يکپارچگى بيشتر کارگران. *